تحریم محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران از سوی آمریکا واکنش مقامات خارجی و چهرههای داخلی را در پی داشت.
«ماجرای محمدجواد ظریف و دیپلماسی منحصربهفرد او همچون زخمی ناسور، آمریکا را به درگیری بزرگ با ایران کشانده و داستان طولانی تحریم ایران را این بار درباره این دیپلمات نامآشنا تکرار کرده است. چهارشنبه شب گذشته بود که آمریکا در یک اقدام بیسابقه اعلام کرد، وزیر خارجه ایران به این دلیل که به نمایندگی یا از طرف رهبر جمهوری اسلامی عمل میکند، هدف تحریم این کشور قرار گرفته است. بنا به ادعای وزارت خزانهداری آمریکا، ظریف دستور کار و سیاستهای رهبری جمهوری اسلامی ایران را اجرا میکند و سخنگوی اصلی ایران در سراسرجهان است. از این رو ایالات متحده با تحریم او پیام واضحی را برای حکومت ایران میفرستد به این معنا که رفتارهای اخیر جمهوری اسلامی کاملاً غیر قابل قبول است.
این تحریم شاید یکی از آخرین حربههایی باشد که دولتمردان آمریکایی برای تحت تأثیر قرار دادن عرصه گسترده دیپلماسی چندجانبه جمهوری اسلامی ایرانو ظریف به کار گرفتهاند. جایی که عنصر دیپلماسی به یاری ایران آمده و وزیر خارجه ایران به واسطه ماهها گفتوگو و رایزنی در داخل و خارج از کشور توانسته است در سطوح مختلف رسمی و غیر رسمی کشورهای منظومه غرب اعتمادسازی کند و از این رهگذر سناریوی کمپین فشار حداکثری تندروهای آمریکایی را با ناکامی مواجه کند. چه ظریف در خلال یک سال گذشته از خروج آمریکا از برجام و در مواجهه با تلاش گسترده دولت آمریکا و معدود کشورهای همپیمان خود، مجادلهای جدی را در برابر دیدگان افکار عمومی جهان به نمایش گذاشت و انزوا و شکاف در دولت آمریکا در زمین بازی علیه ایران را یادآور شد. او طی ماههای اخیر چندین بار در گفتوگو با رسانههای مختلف آمریکایی و حضور در اندیشکدههای این کشور، ناکامی آمریکا را به رخ کشیده و تأکید کرده که حاصل عملی سیاست آنها چیزی جز همراهی کمبهره اندک کشورهای منطقهای نبوده است. در واقع ظریف مختصات رویکرد یکجانبه آمریکا و اختلافات درونی گعده تصمیمگیران سیاست خارجی این کشور را تا حدود زیادی با بهرهگیری از دیپلماسی عمومی خود روشن کرد و با معیار واقعگرایی و عملگرایی چرخ دیپلماسی را به پیش راند.
در نتیجه چنین اقداماتی بود که مسئولان آمریکایی ابتدا با ایجاد محدودیت تردد شهری برای ظریف و همراهانش در آخرین سفر آنها به نیویورک جهت حضور در یکی از نشستهای سازمان ملل متحد، مانعتراشی برای فعالیتهای دیپلماتیک گسترده او را آغاز و کمی بعد در اقدامی بیسابقه تصمیم به تحریم او را عملی کردند تا عرصه دیپلماسی با نفوذ او را در صحنه سیاسی و افکار عمومی آمریکا به حداقل کاهش دهند. از معدود نمونههای مشابه چنین اقدامی از سوی آمریکا درخصوص ایجاد محدودیت برای مقامات برخی کشورها - چنان که مجید تفرشی، تاریخنگار به آن اشاره کرده است - ممانعت از حضور یاسر عرفات، رهبر فلسطینیان در سال 1988 بود که در آن سال دولت آمریکا به بهانه سوابق تروریستی عرفات، مانع حضور او در اجلاس سازمان ملل شد. حالا به نظر میرسد که این بار دولتمردان آمریکایی دست کم برای کمرنگ کردن دیپلماسی وسیع و نتیجهبخش وزیر خارجه ایران، نام او را در فهرست بلندبالای تحریمهای خود قرار دادهاند تا بلکه بیش از این در جدال دیپلماتیک تمامعیار با تهران مغلوبه نشوند.
بیراه نبود که کارشناسان و فعالان سیاسی در تحلیل این اقدام گفتند که ظریف صدای ایران است و لذا تأکید کردند که همه پشت صدای ایران هستند. اثبات دروغگوییهای آمریکا که همزمان با اعمال فشارها و بخصوص تحریم مرد اول دیپلماسی ایران، ادعای آمادگی برای گفتوگو دارند هم در بسیاری از واکنشها برجسته بود. از ستاد کل نیروهای مسلح تا سپاه و ارتش و دولتمردان و مجلسیها و احزاب سیاسی و حتی منتقدان دیروز ظریف همه به میدان آمدند و نشان دادند آنجا که پای زیادهخواهیهای آمریکا در میان باشد، اختلاف سلایق رنگ میبازد.
از سوی دیگر کشورهای مختلف جهان از جمله آلمان، فرانسه، روسیه، چین و شمار زیادی از چهرههای آمریکایی و اروپایی مخالفت خود را با تحریم وزیر خارجه ایران ابراز کردند. آنها تحریم ظریف را به معنای به بنبست رسیدن راهکار دیپلماسی جهت حل بحرانهای جاری قلمداد کردند و از کاخ سفید خواستند همه درها را به روی گفتوگو نبندد.