جمعه, 7 اردیبهشت 1403
منو اصلی

 

 

4 مشکل اساسی برندها و راهکارهای غلبه بر آنها

مواجهه با مشکلات در دنیای کسب و کار امر تازه ای نیست. بسیاری از برندها در طول دوران فعالیت شان با شکست ها و مشکلات بسیار زیادی مواجه می شوند. نکته مهم در این میان تلاش برای مدیریت چالش ها و غلبه بر آنهاست.  

 شاید در نگاه نخست هر حوزه تخصصی از کسب و کار دارای مشکلات خاص خود باشد. این رویکرد نسبت به مشکلات کاری کاملا طبیعی است. نکته مهم در این میان وجود برخی از مشکلات مشترک در حوزه های مختلف کسب و کار است.

هدف اصلی ما در مقاله پیش روی تحلیل شیوه مدیریت مشکلات در کسب و کارهای مختلف است. بدون شک تمرکز ما بر روی مشکلات عمومی در دنیای کسب و کار خواهد بود. بنابراین در ادامه به بررسی 4 مشکل اساسی در دنیای کسب و کار خواهیم پرداخت.

مشکل اول: کاهش شهرت شرک

کاهش شهرت شرکت به دلایل مختلفی مانند بازخوردهای منفی مشتریان، اظهارنظرهای رقبا در مورد کسب و کار ما در فضای عمومی یا حتی تولید محصولات با کیفیت پایین تر از حد انتظار روی می دهد. یکی از نکات جالب در این میان بروز چالش شهرت برای شرکت ها در پی اظهارنظر مدیران ارشدشان است، بنابراین ما باید مراقب اظهارنظرهای کارشناس ها و مدیران ارشد شرکت مان با

بدون تردید کاهش شهرت کسب و کار برای هر شرکتی دردسرساز است. راهکار ما در این مقاله تاکید بر روی شیوه های بازیابی شهرت کسب و کار از طریق مدیریت سئو است. امروزه اغلب برندها با مدیریت سئو آشنایی دارند. این فرآیند شامل تلاش برای بهبود رتبه لینک های سایت رسمی برندمان در موتورهای جست‎وجو است. امروزه مشهورترین موتور جست‎وجو در دنیا گوگل است بنابراین تلاش برای کسب رتبه های برتر در این موتور امری طبیعی خواهد بود. نکته مهم در این میان رویکرد برند ما نسبت به صرفه هزینه برای مدیریت سئو است. امروزه کارشناس های مختلفی در زمینه مدیریت سئو فعالیت دارند. استفاده از توصیه های آنها برای بهبود وضعیت برندمان امری ضروری خواهد بود.

برخی از برندها برای صرفه جویی هرچه بیشتر در هزینه ها اقدام به مدیریت امور سئو به صورت درون سازمانی می کنند. نکته اصلی در این میان فقدان تخصص لازم در میان کارمندان و حتی خود کارآفرینان موردنظر است بنابراین ناتوانی برای بهبود رتبه سایت در نتایج گوگل امری طبیعی محسوب می شود.

ما باید همیشه بودجه مناسبی برای بخش های مختلف شرکت مان تعیین کنیم. در غیر این صورت توانایی فعالیت مناسب در حوزه کسب و کار را نخواهیم داشت. توصیه نهایی ما در این بخش استفاده از کارشناس های حرفه ای مدیریت سئو برای بهبود وضعیت شرکت است.

مشکل دوم: چالش های زندگی خصوصی

ایجاد تمایز میان زندگی حرفه ای در دنیای کسب و کار و زندکی خصوصی بسیار دشوار است. کارآفرینان حرفه ای اغلب اوقات روز را مشغول به کار هستند. این امر در مورد زمان های استراحت نیز صادق است. گاهی اوقات ما در زمان استراحت یا حضور در کنار اعضای خانواده نیز فکرمان در محیط کار است. چنین امری تاثیر بسیار منفی بر روی کیفیت زندگی شخصی افراد دارد.

برخی از شرکت ها پس از مواجهه با شکست در توسعه کسب و کار برای چند هفته ساعت های کاری وحشتناکی برای کارمندان تعیین می کنند. این نکته هیچ کمکی به برندها برای توسعه کسب و کارشان نخواهد کرد. در عوض تاثیر آن بر روی کارمندان وحشتناک خواهد بود. یکی از دلایل اصلی استعفای اغلب کارمندان از شرکت ها پس از شکست های بزرگ همین نکته است.

بی تردید هیچ کارآفرینی مواجهه با شکست را نمی پسندد. نکته مهم در این میان تلاش برای کاهش تاثیرات منفی شرکت کاری بر روز زندگی شخصی کارمندان است. ما باید همیشه نقش یک کارآفرین دلسوز را بازی کنیم. در غیر این صورت اعتماد اعضای شرکت به ما کاهش شدید خواهد یافت.

یکی از مشکلات اصلی کارآفرینان تلاش برای تحمیل نگاه شان به دیگران است. این امر موجب دلسردی عمیق کارمندان خواهد شد بنابراین آنها به سرعت سراغ یافتن شغلی دیگر خواهند رفت. وقتی کارمندان ما علاقه ای برای ادامه کار نداشته باشند، تعامل با آنها دشوارترین کار دنیا خواهد بود بنابراین ما همیشه باید به آزادی عمل آنها برای ایجاد تعادل میان زندگی کاری و خصوصی احترام بگذاریم.

مشکل سوم: از دست دادن شمار بالایی از مشتریان

همه کسب و کارها دارای برخی از مشتریان مهم و اساسی هستند. امروزه اغلب برندها سود اصلی شان ناشی از مشتریان ثابت است بنابراین از دست دادن آنها ضربه مهمی برای برندها محسوب می شود. بدون تردید تلاش اصلی هر برند راضی نگه داشتن مشتریان است. در غیر این صورت امکان فروش مداوم و کسب سودهای بالا از بین می رود.

علی رغم تمام تلاش ها، اگر ما با شکست در زمینه حفظ مشتریان مان مواجه شدیم، چه واکنشی باید نشان دهیم؟ بسیاری از برندها هیچ برنامه مشخصی برای مواجهه با چنین شکست هایی ندارند. همین امر مشکل را دوچندان خواهد کرد. توصیه ما در این بخش تاکید بر روی بازاریابی و تبلیغات بیشتر است. شاید ما در نگاه نخست با مشکلات بسیار زیادی برای جلب نظر مشتریان تازه مواجه باشیم، امام امکان صبر بیشتر برای بازگشت مشتریان قدیمی وجود ندارد. در حقیقت احتمال بازگشت مشتریان قدیمی به برند بسیار اندک برآورد می شود.

سرمایه گذاری بر روی بخش بازاریابی و تبلیغات در دوران بحران اعتماد مشتریان اساسی خواهد بود. این امر امکان بهبود وضعیت مالی شرکت با جلب نظر مشتریان تازه را فراهم می سازد. نکته مهم در این میان تلاش برای جلب نظر مشتریان از طریق ارائه ایده های بازاریابی و تبلیغاتی هماهنگ با سلیقه شان است.

بسیاری از برندها در حوزه بازاریابی و تبلیغات از ایده های کلیشه ای استفاده می کنند. بنابراین مشاهده عدم تمایل مشتریان برای خرید از چنین برندهایی طبیعی خواهد بود. امروزه کسب و کارهای کوچک در هر منطقه ای سایه سنگین برندهای بزرگ را مشاهده می کنند. بی تردید توان تبلیغاتی و بازاریابی برندهای بزرگ بسیار بیشتر از کسب و کارهای کوچک است. نکته مهم در این میان مزیت کسب و کارهای کوچک برای تعامل با مشتریان در مقیاس خرد است. به عبارت دیگر، برندهای کوچک توانایی شخصی‎سازی هرچه بهتر کسب و کار و محتوای تبلیغاتی شان برای مخاطب هدف را دارند.

استفاده از خدمات آژانس های بازاریابی و تبلیغات در زمینه بهبود توانایی برندمان برای تاثیرگذاری بر روی مشتریان ایده مناسبی محسوب می شود. مسئله اساسی در این میان سطح بودجه در دسترس برند ماست. اگر ما توجه مناسبی به این موضوع نداشته باشیم، به سرعت با مشکل جلب نظر مخطب هدف مواجه خواهیم شد.

مشکل چهارم: چالش تعامل با تیم های شرکت

تعامل با تیم های مختلف شرکت کار ساده ای نیست. اغلب کارشناس ها برای تعامل با تیم های مختلف شرکت زمان کافی در اختیار ندارند بنابراین در عمل به یک یا چند تیم بیشتر از سایرین توجه می کنند. این امر موجب بروز نارضایتی های گسترده در سطح مدیریتی خواهد شد.

فضای کسب و کار در دنیای کنونی فقط معطوف به اتفاقات و رویدادهای برون سازمانی نیست. ما باید الگوی تعامل مناسب برای جلب رضایت و همکاری بهینه اعضای شرکت مان را نیز داشته باشیم. در غیر این صورت مشکلات تعامل با آنها روز به روز عمیق تر خواهد شد.

ایراد اصلی اغلب برندها بی توجهی مداوم به برخی از تیم های شرکت است. اگر ما در چنین شرایطی انتظار عملکرد مناسب از تیم های شرکت داشته باشیم، بی تردید با شکست مواجه خواهیم شد. توصیه ما در این بخش تعیین مدیران میانی برای هر تیم شرکت است. وظیفه اصلی مدیران موردنظر بررسی وضعیت تیم و انتقال نکات مهم به ما خواهد بود. به این ترتیب شما به طور مداوم امکان نظارت بر تیم های مختلف بدون نیاز به اختصاص زمان طولانی را خواهید یافت.

امروزه اغلب کارهای مدیریت درونی شرکت از عهده یک فرد خارج است بنابراین ما باید تقسیم وظایف و مسئولیت ها در درون شرکت ها جدی بگیریم. شاید تا همین چند دهه پیش مدیریت شرکت ها به صورت انفرادی امکان‎پذیر بود، اما اکنون شرایط به طور کلی فرق کرده است. ما باید هرچه سریع تر با شرایط کنونی سازگار شویم، در غیر این صورت امکان ادامه فعالیت و تاثیرگذاری بر روی مشتریان و کارمندان شرکت مان را نخواهیم داشت.

منبع خبر: