با انتشار اخباری مبنی بر قوت گرفتن احتمال احیای توافق برجام، برخی از نمایندگان مجلس و بعضا چهرههای سیاسی کماکان بر مواضعی از قبیل ردکل مذاکرات و یا مشروط کردن آن به تصویب در مجلس تاکید دارند.
درباره دیدگاه کلی این افراد و مساله ورود مجلس به موضوع مذاکرات هستهای ایران چند نکته حائز اهمیت است:
1. بهطور کلی، جمعی در کشور ما هستند که نمیتوان آنها را افراطی خواند اما برداشت آنها در بحث هستهای این است که ایران باید به سلاح اتمی دسترسی داشته باشد؛ لذا از ابتدا با هرگونه مذاکره ایران با قدرتهای بزرگ جهانی مخالف بودند و هنوز هم مخالف هستند. این افراد، هم در جمع ملیون و هم در جمع انقلابیون دیده میشوند و هم در داخل و هم در خارج از کشور هستند. این گروه از نظر کمی اقلیت هستند و سهم قابلتوجهی در افکار عمومی ندارند، اما به هر حال، برخی از سر دلسوزی برای دکترین امنیت دفاعی ایران و برخی دیگر با دغدغه «قدرت بازدارندگی ایران» با مذاکرات مخالفت میکنند. ریشه این دیدگاهها، مربوط به امروز و دیروز نیز نیست و به پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بازمیگردد. بنده بهعنوان فردی که با این دیدگاه مخالف است، برای این دوستان استدلالی میآورم مبنی بر اینکه، تصور اینکه ایران تبدیل به قدرت اتمی دنیا شود و این مساله در دست ایران باقی بماند اما سایر کشورهای منطقه و خاورمیانه در رقابت با ایران سطح دفاعی خود را تغییر ندهند و رقبای منطقهای نیز نظارهگر ما باشند، تصوری اشتباه است؛ چنین روندی تنها منجر به افزایش سطح رقابتهای تسلیحاتی در منطقه میشود و به هیچوجه موازنه قوا را بهنفع ایران تثبیت نمیکند.
2. نکته دومی که باید مورد توجه دوستان باشد، این است که بیش از چهار دهه است که رقابتهای امنیتی و تسلیحاتی، تبدیل به رقابتهای اقتصادی شدهاند. اگر 50 سال پیش، قدرت کلاهکهای هستهای شوروی، چین و آمریکا تعیینکننده بود، امروز قدرت اقتصادی این کشورها تعیینکننده جایگاه آنها است. امروز تعداد کلاهکهای هستهای و تسلیحاتی نمیتواند در مقابل قدرت اقتصادی تعیینکننده باشد.
3. اگر قرار بود در منطقه ما کشوری با قدرت نظامی، آقای منطقه شود، قاعدتا صدام برای این کار پیشقدم بود چراکه صدام هم بهلحاظ قدرت شخصی آدم جسوری بود و هم در طول زمان قدرت نظامی قابلتوجهی را بهدست آورده بود. صدام آتش دو جنگ علیه ایران و کویت را شروع کرد، بعد از آن در مقابل اتحاد جهانی قرار گرفت و درنهایت، دیدیم که آمریکا طومار او را درهم پیچید. صدام که احزاب متحدی مثل حزب بعث را در عراق تشکیل داده بود و ارتش منسجمی نیز داشت، با سیاستهای نظامیگری عراق را به خاک سیاه نشاند. بنابراین، این تصورات چندان با واقعیات تاریخی منطبق نیستند. تجربه نشان داده است که لزوما این سلاحها نمیتوانند در طولانیمدت تاثیری در تعیین جایگاه و تدوین قدرت برای کشورها داشته باشند. بهنظر میرسد، در جمهوری اسلامی ایران با وجود داشتن دانش هستهای، حرکت نظام به سمت سلاح هستهای به دلیل مدیریت عالی نظام مهار شده است و نظام اجازه این نوع مدیریت و رفتارها را نداد تا کسی وارد این حیطه خطرناک شود.
4. در ارتباط با موضوع مجلس باید توجه داشت که اساسا سالها است مجلس در موقعیت سالهای ابتدایی مجلس شورای اسلامی قرار ندارد. مجالس اول و دوم با مدیریت آقای هاشمی نقش تعیینکنندهای در عرصه سیاست داخلی و خارجی داشتند اما مجلس سالها است از این موقعیت خود خارج شده و دیگر از قواره فرمایش امام(ره) که «مجلس در راس امور است»، خارج شده است. شناخت نمایندگان از موقعیت سیاسی نظام ضعیف است. واقعیت این است که مجلس نهتنها در موضوع هستهای، که حتی در مسائل کماهمیتتر هم نمیتواند نقشی داشته باشد. بنابراین، دوستانی که در مجلس مخالف مذاکره هستند یا میگویند که بهشرط بررسی در مجلس میتوان توافق احیای برجام را رسمی کرد، در حقیقت در حال آب در هاون کوبیدن هستند و خود را دلخوش کردند که با این حرفها به قدرت اصلی تبدیل شوند. شرط اول تبدیل مجلس به قدرت اول این است که باید شخصیتهای تاثیرگذار از طریق انتخابات رقابتی وارد مجلس شوند تا مجلس مملو از شخصیتهای تراز اول سیاسی شود. با این ترکیب سیاسی مجلس، چنین مسائلی ممکن نیست.