مرعشی: دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی | |
| |
در سیاست برای کسانی احترام قائلم که کار تشکیلاتی میکنند | |
دبیرکل کارگزاران سازندگی ایران میگوید حزب متبوع او هر چند اهل مشارکت هستند و تنها راه اصلاح امور کشور را صندوق رای میداند اما تصمیم ناگهانی مجلس برای قانون جدید انتخابات و پیشثبت نامها، برنامههای این حزب را برای انتخابات به هم زده است. وی در این مصاحبه یک بار دیگر بر نقش مهم نهادهای واسط تاکید میکند و یادآور میشود: برای کسانی در سیاست احترام قائلم که بپذیرند به جای کار فردی، کار تشکیلاتی بکنند | |
در ادامه مصاحبه تفصیلی مهر با حسین مرعشی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران از نظر مخاطبان میگذرد. با توجه به اینکه برخی اصلاحطلبان مخصوصاً حزب اتمحاد ملت ایران که در مسند هیأت رئیسه جبهه اصلاحات ایران هم نشسته، رغبتی برای حضور در انتخابات ندارد از سویی دیگر کارگزاران را میبینیم که بر مشارکت و اهمیت انتخابات تاکید دارد، فضای انتخاباتی و مشارکت اصلاحطلبان را چگونه میبینید؟ مساله انتخابات روشن است. سیاست کلی نظام از ۱۳۹۸ نسبت به سیاستهای قبلی تغییر کرد. تا قبل از انتخابات ۹۸ سیاست کلی نظام مبتنی بر مشارکت حداکثری مردم بود. خاطرتان هست آیتالله خامنهای در صحبتهایشان گفتند کسانی که حتی جمهوری اسلامی را قبول ندارند به خاطر ایران بیایند رأی بدهند. در آن زمان استراتژی حداکثر شدن حضور مردم در انتخابات بود یک نشانهای برای مشروعیت نظام تلقی میشد و مردم برای شرکت در انتخابات تشویق میشدند، هر چند محدودیتهایی برای بخشی از نیروهای سیاسی هم وجود داشت. البته نمیتوانیم بگوییم استراتژی نظام، چرا که رهبر معظم انقلاب، در سخنرانی نوروزی علاوه بر «مشارکت» که همیشه بر آن تاکید داشتند بر «رقابت» هم تاکید کردند و فرمودند انتخابات رقابتی. پس چرا مجلس و دولتی که خودشان را تابع رهبری میدانند و رهبری هم در مورد دولت فرمودند «من از همه دولتها تقدیر میکردم از این دولت تجلیل می کنم» مجلس را هم فرمودند «از اول گفتم این مجلس، مجلسی انقلابی است»؛ چرا همین مجلس انقلابی و دولت تابع رهبری با تصویب یک قانون و اعمال «قانون پیش ثبت نامها» دست همه سیاسیون از چپ، راست و میانه را بستند؟ من این قانون بیربط را تنظیم نکردهام، مجلس تصویب کرده و دولت هم زودهنگام اجرا کرده است. ما هنوز در حال مطالعه بودیم و به دنبال این بودیم در مقابل ۲۹۰ کرسی، ۵۸۰ کاندیدا (دو برابر نیاز) را اعلام کنیم و بگوییم اینها کاندیداهای حزب کارگزاران و سازندگی ایران هستند. و از این تعداد هر چند نفر تأیید صلاحیت میشدند، میگفتیم از این ۲۹۰ کرسی، بطور مثال ۹۰ کرسی به ما فرصت دادهاند و در این تعداد حوزههای انتخابیه ورود میکنیم و بقیه هم که فرصت ندادهاند، ورود نمیکنیم. این قانون و شرایط برای همه گروهها و جریانهای سیاسی یکسان بود. و برای مزاح عرض کنم این قانون روی دیگری هم دارد، جبهه اصلاحات میگفت باید فکر کنیم آیا میخواهیم بیاییم یا نه و با این قانون کسانی که مردد بودند مجبور شدند در مرحله پیش ثبت نامها، ثبت نام کنند. اصلاحات از این سیاست استقبال کرده است. اما من به عنوان حزبی که اهل مشارکت در انتخابات هستیم و معتقدیم تا صندوق هست انتخابات مهم است و تنها راه اصلاح امور کشور از صندوق میگذرد، ما که چنین اعتقاد راسخی به انتخابات داریم، وسط برنامهمان بودیم. اینکه برای تهران ۶۰ نفر شخصیت تراز اول را متقاعد کنم که برای ثبت نام بیایند و در لیست انتخاباتیام بگذارم، در سه، چهار روز انجامشدنی نیست، مقدمات دارد و گاهی چند ماه زمان میبرد. به صورت روشن آقای باهنر داشتند کار میکردند، تیم آقای باهنر و جامعه اسلامی مهندسان مطلع بودم کار میکردند، اصولگرایان هم غافلگیر شدند. اما آمار پیشثبت نامها رکورد زد، شاید برای همین فرصت کم همه آمدند گفتند فعلاً مرحله ثبت نام را بگذرانند بعد شرایط را میسنجند. کسانی آمدند که ۵۰ درصد آن ۴۸ هزار نفر در مرحله اول ریخت. تعدادی افراد بیکار که دنبال شغل بودند گفتند برویم نماینده مجلس شویم. از دوستان اصلاحطلب پرسیدم گفتند شما از طرف آقای خاتمی برای این انتخابات مأموریت داشتید، درست است؟ که شما برخی از افراد اصلاحطلب را ترغیب کنید. خیر، آقای خاتمی چنین تشویقی نکردند. شخصیتهای تراز اول که با آنها صحبت کردید نامنویسی کردند؟ خیر، در مرحله رایزنی و بستن یک لیستی دو برابر ظرفیت حوزههای انتخابیه ۵۸۰ نفر بودیم که این قانون ابلاغ و اجرا شد و گفتند این هفته فقط مهلت ثبتنام است. رایزنی و مطالعات ما تمام نشده بود. همان لحظه هم مصاحبه کردم و گفتم این قانون مخل انتخابات مشارکتی و رقابتی است. چرا این کار را کردند؟ اگر حرف شما را سند بگیریم و بپذیریم که این استراتژی نظام نبوده و برداشت ما اشتباه است، پس چرا مجلس انقلابی و دولت کاملاً مورد اعتماد، به رهبری خیانت کردند؟ هدف این قانون این بود که بساط ثبت نام تفننی را جمع کنند. تفننی تر از اینکه ۴۸ هزار نفر ثبت نام کردند؟ ۲۴ هزار نفر در همان فاز اول ریختند؟ پیش ثبتنام برای رفع مشکل مدارک و ثبت نامهای نامناسب بود. ۲۴ هزار نفر باقیمانده دیگر مشکل مدارک نداشتند در حالی که در دورههای گذشته به عنوان خبرنگار در ستاد انتخابات شاهد بودم که برای نام نویسی با خانواده میآمدند، انگار آمدهاند پیک نیک. همان ۲۴ هزار نفر ثبت نامی نهایی امسال از ۱۶ هزار ثبت نامی انتخابات سال ۹۸ حدود ۵۰ درصد بیشتر بود. اساساً شخصیتهای مؤثر از راست، چپ و میانه زمانی تصمیم میگیرند وارد انتخاب شوند که فضای انتخاباتی در کشور شکل گرفته باشد. وزیر محترم کشور، ستاد، دولت و مجلس یا حداقل تجربه را نداشتند یا عجله داشتند که شخصیتهای حسابی و مؤثری ثبت نام نکنند. هیچ شخصیت مؤثری تا فضای کشور انتخاباتی نشود و معلوم نشود تمایل مردم به حضور در انتخابات چقدر است و سیاستهای نظام چگونه است، وارد ثبت نام نمیشوند. میدانید عدهای از دوستان ثبتنام کرده بودند تا آخر هم نگفتند که ثبتنام کردیم چرا که آنقدر فضای کشور ضد انتخابات بود که رویشان نمیشد بگویند ثبتنام کردیم. کسی که میخواهد انتخابات مشارکتی و رقابتی را رقم بزند، میداند اینها به ضرر انتخابات است. به بحث خالصسازی اشاره کردید، مجلس ششم و اصلاحطلبان در اوایل دهه ۷۰ آیا به سمت خالصسازی نرفتند؟ از این حیث این سوال را از شما میپرسم که شما را فارغ از شخصیت اصلاحطلبتان تحلیلگر مسائل سیاسی میدانیم، آیا بسیاری از اتفاقاتی که امروز رخ میدهد مانند لیست یکدست و خالص سازی بنایش اشتباهات دهه ۷۰ نبود؟ چه برخوردهایی با آقای هاشمی صورت گرفت؟ خالصسازی زمانی گفته میشود که همه قوای کشور در اختیار یک جناح و نحله فکری قرار گیرد. هیچ وقت در زمان مجلس پنجم و ششم خالص سازی نمیتوانست چنین اتفاقی بیفتد. باید یک مسئلهای را هم اصولگرایان، هم نظام، هم اصلاحطلبان بپذیریم و این است که قرار نیست در انتخابات همیشه یک جناح پیروز شود. شکست هم بخشی از انتخابات است. اصلاحطلبان نباید توقع داشته باشند در انتخاباتی که پیروز میشوند حضور داشته باشند و در انتخاباتی که ممکن است شکست بخورند حضور نیابند، این سیاست درستی نیست. انتخابات برد و باخت دارد. آن چیزی که مهم است باید ببینیم انتخابات مشکلی از مشکلات کشور را حل میکند یا خیر. با توجه به اینکه اشاره کردید برنده و بازنده وجود ندارد، مهم نتیجه انتخابات است و به صحبتهای آقای حداد اشاره کردید، هم آقای حداد و باهنر و چند شخصیت اصولگرای دیگر بارها تاکید کردهاند که هدفشان در انتخابات پیروزی نیست، بلکه افزایش مشارکت است. چنین حرفی را از آقای حداد نشنیدهام. خدا خیرشان بدهد. اگر این جمله را آقای حداد گفته باشند، میگویم اسم آقای حداد را جزو لیست جبهه اصلاحات بگذارند. اینکه فرمودید برای انتخابات برنامه داشتید آیا در نهایت توصیهای برای ثبت نام به افراد مختلف و مد نظر داشتند که وارد انتخابات شوند؟ خیر، اشکال ما این است که بیش از پیش متوجه میشویم و فهمیدیم نباید بیاییم. شما ابتدای مصاحبه فرمودید اهل مشارکت هستید. ما باز هم در انتخابات مشارکت میکنیم. اما فهمیدیم نباید پایمان را از گلیم خودمان درازتر کنیم. ممکن است شما از چهرههایی که تأیید صلاحیت شوند انتخاب کنید و لیست بدهید؟ چراکه کارگزارانیها که بیشتر تکنوکرات هستند و تخصص برایشان مهم است، نه اینکه چهره سیاسی باشند، خصوصاً در شهرستانها این فرصت وجود دارد از کسانی که شایسته هستند حمایت کنید. ۵۰ روز دیگر شورای نگهبان صلاحیتها را مشخص میکند. فعلاً صحنه را رصد میکنیم و ناظر بر صحنهایم. بعد از ۵۰ روز که تعیین تکلیف شدند خدمتتان توضیح میدهم. مطلبی که میخواستم بگویم این است که درباره وضع موجود صحبت کنیم و مشخص کنیم که وضع خوب است یا نه. بعضی از دوستان میگویند وضع خیلی خوب است. مثلاً آقای رئیسی کاملاً راضی هستند. آقای قالیباف نسبتاً راضی هستند، گروههای سیاسی هم بسته به اینکه چقدر در حکومت سهم دارند، راضی یا ناراضیاند. اما من نمیخواهم از این زاویه به قضیه نگاه کنم، من میگویم وضع خوب نیست برای آن هم شاخص دارم. ۴۵ سال از انقلاب گذشته است یکی از این شاخصها نمازجمعه است که جمهوری اسلامی آن را احیا کرد، سنت خوبی است و قرآن هم بر آن دستور داده است. نماز جمعه را در تهران با آقای طالقانی شروع کردیم و به رهبری و آقای هاشمی رسیدیم. الان امام جمعههای تهران آقایان صدیقی، حاجی علی اکبری، احمد خاتمی هستند. مشخص است به چه سمتی حرکت کردهایم. ۴۵ سال زمان گذشته، آنچه موجودی داشتیم مصرف کردیم. برای ائمه جمعه تهران احترام قائلم اما ائمه جمعه امروز تهران با آقای خامنهای و هاشمی رفسنجانی و طالقانی و... قابل مقایسه نیست. حضور نمازگزاران را هم میتوان یک شاخص گرفت که قبلاً چه وضعیتی داشت الان چه وضعی دارد. در اقتصاد، ششمین سال است که کشور تورم بالای ۴۰ درصد را تجربه میکند و مردم زیر دست و پای این اقتصاد پرفشار و سنگین له میشوند. اگر یک کارگر یا کارمند جوان یک آپارتمان ۶۰ متری بخواهد بخرد کمتر از دو میلیارد نخواهد بود با کف حقوقی که طبق قانون کار به کارگر پرداخت میکنیم ۲۰۰ سال طول میکشد تا بتواند پول این آپارتمان را پرداخت کند. آیا این اقتصاد درستی است؟ موضوع خوبی مطرح کردید. این مشکلات که در این دو سال اخیر به وجود نیامده است. این مشکلات ریز و درشتی که مطرح کردید ناشی از عملکرد دولتها از گذشته تا امروز است. بویژه چند سال اخیر که بدترین آمارهای اقتصادی در کشور مربوط به دهه ۹۰ و دوران آقای روحانی است. اشکال ندارد. من دلایل آن را نمیگویم. به دلایل آن هم میرسم. ببینید وضع ما اصلاً خوب نیست. سرمان را زیر برف نکنیم و بگوییم وضعمان خوب است. اگر به سراغ محیط زیست برویم. در منابع آب، برداشت مان آنقدر زیاد است که دشتهای ایران دارد نشست میکند. این نشست تبدیل به معضل شده است. ببینید اینها واقعیتهای تلخ کشور است. حالا چرا این اتفاق افتاد؟ از نظر من به عنوان یک آدم فنگرا برای این در چنین وضع نامطلوبی قرار گرفتهایم و افقی هم برای آینده نداریم که از تجربیات گذشته استفاده نمیکنیم. کسانی که در این مدت تجربه در کشور اندوختهاند، این تجربیات جمع شده را کنار میگذاریم. چرا؟ چون نهادهای واسط نداریم. ببینید لازم نیست آقای علی اکبر ناطق نوری یا سیدمحمد خاتمی یا حسن روحانی برای همیشه یا رئیس مجلس باشند یا رئیس جمهور و نقشآفرینی داشته باشند. لازم نیست آقای زنگنه بعد از ۳۰ سال وزارت، باز همچنان وزیر باشد. لازم نیست که ما به شخصیتهای میانسال و مسنهایمان تکیه بکنیم. نه، حتماً باید جوانگرایی بکنیم. کشوری که ۱۳۰ حزب دارد، اما به اندازه یک حزب هم کارکردی ندارند. ۵ نحله فکری و سیاسی بیشتر در کشور شناخته نمیشود. یک نحله، نحله اصولگرایان سنتی و قدیمی هستند؛ مثل آقای ناطق، آقای علی لاریجانی، آقای باهنر و … یک تیپ، نیروهای جبهه پایداری هستند که الان مشهور شدهاند به نیروهای انقلابی؛ اینها هم یک نحله فکری هستند. یک نحله هم نواصولگرایان هستند، یک نحله فکری هم آقای خاتمی و اصلاحطلبان پیرامون آقای خاتمی هستند، یک نحله فکری هم میتواند ادامه تفکر آقای هاشمی رفسنجانی باشد مانند کارگزاران و اعتدال توسعه. با وجود این ۵ نحله سیاسی در کشور باید ۵ تا حزب نیرومند داشته باشیم. در مورد احزاب، مهمترین اشتباهی که صورت گرفته این است که ما نقش احزاب را خلاصه کردیم در کمپینهای انتخاباتی. این فرعیترین نقش حزب است که میآید یک لیست انتخاباتی میدهد و برای کسب کرسیهای قدرت، مبارزه میکند. اصل حزب برای تولید فکر است، تولید راهکار است، تولید استراتژی است، تولید برنامه است. با حرفهای شما موافقم و تأیید میکنم. اتفاقاً ما بعد از همین اغتشاشات یک مناظرهای در مهر برگزار کردیم از اصلاحطلبان آقای شهاب طباطبایی, و از اصولگرایان آقای پیرهادی را آوردیم. یکی از سوالاتمان این بود در میانه اغتشاشات احزاب کجا بودند. احزاب اصولگرا که کاملاً منفعل و در سکوت بودند، احزاب اصلاحطلب هم فقط غر میزدند. یعنی یک بیانیههایی میدادند که ادبیاتی تندتر از اپوزیسیون داشت به جای اینکه پیش روی نظام راهکار بگذارند. اتفاقاً در همایشی که شما برگزار کردید و جزو سوالاتمان بود، گفتید طرحی دارید که در چارچوب نظام است نه اینکه بیایند یک چیزی بگویند که رسانههای بیگانه خوششان بیاید. ببینید اولاً ما حزب کارگزاران سازندگی دقیقاً در همین جهتی که شما میگویید عمل کردیم. تمام مصاحبهها و صحبتهای من در این دوران موجود است. در قالب حزب کارگزاران؟ خیر؛ جبهه اصلاحات. من و آقای نبوی و جمعی از دوستان رفتیم، همه مطالب به همراه راهکارها را هم ارائه کردیم. بخشی هم عمل شد و بخشی هم عمل نشد. ببینید اساساً مادامی که در جمهوری اسلامی نقش بسیار سازنده و تعیین کننده حزب به رسمیت شناخته نشود، مشکلات حل نخواهد شد. اینجا میشود به رد صلاحیتهای بسیار ناموجه هم اشاره کرد. آقای علی لاریجانی از سپاه شروع میکند، در صدا و سیما آنقدر علیه ما و به نفع نظام جانفشانی میکند، بعد میآید دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور میشود، نماینده رهبری در شورای عالی امنیت کشور میشود. ۱۲ سال مجلس شورای اسلامی را اداره میکند و زمانی که میآید کاندیدای ریاست جمهوری بشود، مهر باطل شد میزنند. این اشتباهات فاحش در باطل کردن افراد است. آقای ناطق نوری کاندیدای نظام در انتخابات ۷۶ بود. الان من میروم خدمت آقای ناطق و از او خواهش میکنم بیاید وارد سیاست بشود و صحنه سیاست را ترک نکند و نمیآید. چرا نمیآید؟ من میگویم اینها به خاطر رفتارهای اشتباهی است که اتفاق افتاده و همه را حذف کردیم. امروز من قاطعانه به شما میگویم. رهبری نقش تعیینکننده بلامنازع و بیبدیل دارند برای اداره کشور. امروز باید همه بزرگان نظام در دسترس رهبری باشند، ولی من میگویم امروز رهبری از هر زمان دیگری تنهاتر است. من که الان نمیتوانم با «من و تو» حرف بزنم و اینها را بگویم. من دارم به «خبرگزاری مهر» میگویم این حرفها را میزنم. میخواهید چاپ کنید، میخواهید چاپ نکنید. بخش دیگر آن این است که لازم نیست کشور همیشه به حسین مرعشی و امثال حسین مرعشی در سن ۶۵ سالگی تکیه بکند. کشور باید فرصت بدهد به آقای ناطق، فرصت بدهد به آقای خاتمی، فرصت بدهد به حسن روحانی، فرصت بدهد به لاریجانی، فرصت بدهد به جهانگیری و … که شما تجربیاتتان را ببرید در قالب یک حزب در خدمت کشور قرار بدهید. آنکه من اشاره کردم در کنگره حزب به زودی هم منتشر خواهیم کرد، از همین زاویه است. اساساً اداره کشور بدون وجود چند حزب نیرومند با پایگاه مردمی و دارای برنامه که تجربیات کشور را تجمیع و جمعآوری بکنند و این تجربیات را در اختیار دولتهای جوان قرار بدهند، امکانپذیر نیست و برای حل مشکلات هیچ راهی غیر از این نیست. جمهوری اسلامی یک ظرف دارد اسمش است ایران. ایران دارد میشکند. ایران دارد خودش را میبازد در منطقه خاورمیانه و در خلیج فارس. ما نمیتوانیم بیتوجه باشیم به رشدی که دارد در عربستان اتفاق میافتد، رشدی که در ترکیه دارد اتفاق میافتد، رشدی که در امارات و قطر دارد اتفاق میافتد و رشد بسیار ناچیزی که در ایران وجود دارد. ما داریم جایگاه تاریخیمان را از دست میدهیم. اینها تعارف ندارد. کشور دارد مستهلک میشود. ایران دارد جایگاهش از دست میدهد. الان مسئلهتان در ایران شده مرغ و تخم مرغ که میتوانید آنها را تنظیم بکنید یا نمیتوانید. آنها رفتهاند روی در واقع جذب سرمایههای جهانی. آنها رفتهاند روی ساختن زیرساختهای مهم برای کشورهایشان. آنها دارند دنبال شهرهای بزرگ جدید هستند برای خودشان. ما اینجا در ترافیک تهران گیر کردیم.
اگر آقای روحانی بود میرفت با فرانسه قرارداد میبست. فرانسه و چین فرقی نمیکند. ببینید ما یک تجربه قبل از انقلاب ذخیره شده بود باطلش کردیم و تمام شد. هر چه تجربه هم در این ۴۵ سال در جبهه اصولگرایی و در جبهه اصلاحطلبی ذخیره شده بود اینها را هم باطل کردیم، دوباره رفتیم سراغ اینکه از نو یک عده بچههایی بیاوریم اسمشان را هم بگذاریم انقلابی و تا اینها یاد یاد بگیرند ۱۰ سال زمان میخواهد. ۱۰ سال بعد که اینها هم یاد گرفتند اینها را میگذاریم کنار. امروز به وضعیتی که شما اینگونه تشریح میکنید رسیدیم عملکرد همین افراد است. این اتفاقها که در دو سال آقای رئیسی نیفتاده است. آقای رئیسی الان دو سال زمان از دست داده. شما میگویید که مشکل کشور سفر استانی است. مشکل کشور این است که شما نمیتوانید صنعت نفتتان را توسعه بدهید، مشکل کشور این است که الان تراز گازتان منفی است، مشکل کشور این است که تراز برقتان منفی است، مشکل کشور این است که تراز بانکهایتان منفی است. مشکل کشور این است که تراز صندوقهای بازنشستگیتان منفی است. این مشکلات که یکی، دو تا، سه تا و چهار تا نیست. باید از یک جایی شروع کرد به حل کرد. نیروگاه چیزی نیست که یک شبه بشود آن را ساخت، قطعاً کوتاهیها از دولتهای گذشته بخصوص دولت آقای روحانی بوده است. من که نمیگویم نیروگاه یک شبه میشود ساخت. ولی بالاخره معلوم است که در هر دورهای چقدر نیروگاه ساخته شده است. بالاخره در دوره آقای روحانی ۱۰ هزار مگاوات نیروگاه اضافه شده است. الان در این دو سال کدام پروژه نیروگاهی جدید شروع شده. ببینید اینها مشکلات واقعی کشور است. من هم الان نمیخواهم بگویم آقای رئیسی. من میگویم که کلان قضیه این است که باید ببینید که مسائل کشور برایمان مهم است یا اینکه چه کسی سر کار باشد مهم است. آرایشهایتان را درست کنید. خیلی ساده به شما بگویم. مگر آقای قالیباف و آقای رئیسی را همزمان نظام جمهوری اسلامی قبول ندارد. خوب رئیسی را بگذارید رئیس مجلس و قالیباف رئیس جمهور بشود. خوب اینکه اجراییتر از آن است. این چه کاری است که دارید میکنید. شما یک کسی که کار اجرایی بلد است را بردهاید در مجلس حبس کردهاید. من که مخالف قالیباف هستم. اگر قالیباف هم نامزد بشود من به او هم رأی نمیدهم حتی رقیبش هم میشوم ولی میگویم بین قالیباف و رئیسی، قالیباف اجرایی است و آقای رئیسی هم میتواند سخنرانی کند. آقای مهندس بحثی که اینجا وجود دارد این است که دو سال است که آقای رئیسی آمده ولی مسائل کشور و این مشکلاتی که شما برشمردید معضلاتی است که طی سالها سوءمدریتها انباشته شده و موضوعاتی نیست که در این دو سال اخیر حادث شده باشد. تمام این مشکلات مربوط به ۸ سال دولت احمدی نژاد و آقای رئیسی نیست. ۸ سال دولت آقای روحانی و ۸ سال دولت آقای خاتمی هم در شکل گیری این مشکلات دخیل هستند. جناب مرعشی شما هم در نظام جمهوری اسلامی مسئول بودید شما در کنار آقای هاشمی بودید. البته خیلی کارها را هم کردند. ما نباید دستاورد بقیه دولتها را بگذاریم کنار و بگوییم همه کارها را مثلاً آقای رئیسی انجام داده است و در عین حال که همه آن خرابیهای سالها و دورههای گذشته را هم نباید به گردن آقای رئیسی بندازیم. مثلاً در حوزه فرهنگ چه کسی آقای گلپا را بازنشسته کرد. آقای رئیسی که نبود. آن زمان وزیر ارشاد، آقای خاتمی بود. گلپایی که حالا امروز مثلاً خیلیها از آقای مهاجرانی گرفته تا دیگر چهرهها از او تعریف میکنند. خب این افراط و تفریطها و سو مدیریتها از قبل بوده و همه دولتها در وضع موجود سهیم هستند. بله. اصلاً اصل آن مشکل برای انقلابیها است. انقلابیهای قبل و انقلابیهای جدید مثلاً همه را بریزیم دریا مساله حل میشود. من نکته شما را قبول دارم. ولی هیچ وقت احمدی نژاد را با کسی جمع نکنید. احمدی نژاد خیانتی که به ایران کرد در تاریخ ایران نظیر نخواهد داشت. من این را با عدد می گویم. کل نفتی که تا ۲۲ بهمن ۵۷ از تاریخ پیدایش نفت تا پایان دوره پهلوی در ایران فروخته شده، ۱۰۰ میلیارد دلار بود. در ۱۰ سال اول انقلاب که ۸ سال اول آن جنگ بوده این عدد ۱۱۰ میلیارد دلار است. در دوره آقای هاشمی حدود ۱۱۵ میلیارد دلار است، در ۸ سال آقای خاتمی ۱۲۰ میلیارد دلار، در ۸ سال دوره آقای احمدینژاد ۶۵۰ میلیارد دلار است. احمدینژاد به تنهایی در دوره ۸ سالهاش ۶۵۰ میلیارد دلار منابع کمیاب ایران را دود کرد و فرستاد هوا. اصلاً احمدینژاد را با هیچکس مقایسه نکنید. این را قاطعانه می گویم، احمدینژاد میتوانست موفقترین رئیسجمهور تاریخ ایران بشود با آن منابع. ۶۵۰ میلیارد دلار نفت داشت، ۱۰۰ میلیارد دلار سهام شرکتها اجازه گرفت از آقای خامنهای که بفروشند، کشور روی فرم بود. این روزها شاهدیم که خیلی از احزاب اصلاحطلب با آقای روحانی دیدار دارند. آقای روحانی میتواند نقش محوری و رهبری این جریان را ایفا کند؟ بالاخره آقای روحانی هم پایمردیهایی دارد، توانمندیهایی دارد. ما نباید هیچ کسی را در کشور نفی کنیم. من آقای رئیسی را هم نفی نمیکنم. آقای رئیسی هم اگر بیایید در صدر یک حزب قرار بگیرد و آقای قالیباف هم بیایند در صدر یک حزب دیگری بایستند، خیلی خوب است. اصل این است که باید بپذیریم. من برای کسانی در سیاست احترام قائلم که بپذیرند به جای کار فردی، کار تشکیلاتی بکنند. کشور سخت نیازمند تشکلهای واسط است، چه در عرصه سیاست، چه در عرصه فنی و چه در عرصه اجرایی. نظرتان درباره جنگ غزه چیست؟ غزه بحران خیلی بزرگی است. پیشبینی من این است که نتانیاهو ضربه بزرگی خورده است و سقوط میکند. اما آیتالله خامنهای این موضوع را خیلی خوب مدیریت کردند و ما از ایشان تشکر میکنیم، ایران را نجات دادند. | |
1413 | |
Mail: info@kaic.ir
Special Road Km 16 Karaj, Kerman Khodro Blvd, Nakhl Blvd,Sadaf Office building
Postal code : 8916833567
Kerman Automotive Industries group. Design and Implementation : Jaam e Jam Powered by DCMS 3.2