
مرعشی: دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی | |
| |
با باندهای کوچک ، نمیشود کشور را اداره کرد. | |
![]() | دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران در آستانه سال ۱۴۰۳ مهمان نوروزی «کافه خبر» خبرگزاری خبرآنلاین بود، مروری بر حضور تشکل متبوعش در انتخابات زد و نوع حضور را نتیجه یک تصمیم مبنایی و اساسی دانست. حسین مرعشی قائل به اختلاف بین اصلاح طلبان در انتخابات ۱۱ اسفند نیست و تاکید بر دوگانگی در این جریان دارد. او به خبرآنلاین می گوید؛ «شاید اصلاح طلبانی که در ۱۴۰۲ موضع عدم مشارکت داشتند در ۱۴۰۴ نظرشان تغییر کند» با مرعشی از رأی نیاوردن برخی چهره ها چون باهنر حرف زدیم، از خالص سازها، از تشتت در جریان اصولگرا، از آراء باطله و ... مشروح گپ و گفت خبرگزاری خبرآنلاین با حسین مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران را در ادامه بخوانید: |
آقای مرعشی! حزب کارگزاران سازندگی از جمله احزابی بود که در جریان انتخابات از مشارکت دفاع میکرد و حتی کاندیداها هم معرفی کرد، با توجه به نوع بررسی صلاحیتها و اجرای انتخابات، در حال حاضر که از انتخابات فاصله گرفتهایم از آن تصمیم خود دفاع میکنید یا پشیمان شدهاید؟تصمیم ما یک تصمیم مبنایی و اساسی است. ما از نهاد انتخابات حمایت میکنیم، هر چند که نهاد انتخابات در ایران بسیار تضعیف شده اما برای آینده ایران هیچ راهی غیر از برگشت به انتخابات استاندارد، رقابتی و در شأن کشور و ملت ایران نیست. هر چند که عوامل تضعیفکننده نهاد انتخابات در ایران در کنترل ما نیست و ما محکوم به پذیرش شرایطی هستیم که حاکمیت برای ما رقم زده ولی در عین حال تصور نمیکنم که هیچ محدودیت و تنگنایی، نهاد انتخابات را از ارزش و اهمیت نمیاندازد، بنابراین همچنان فکر میکنم که باید به نهاد انتخابات و اهمیت آن توجه کنیم. آرای باطله چه پیامی داشت؟آرای باطله در این دوره از انتخابات بیشتر از همیشه بوده و هنوز عدد آن را مشخصاً هنوز نگفتهاند. پیشبینی میشود که حداقل ۱۰ درصد آرای این دوره از انتخابات باطله بوده ولی هنوز رسماً اعلام نشده است. بهرحال ریشه آرای باطله این است که مردم رنجیده و از سیاست فاصله گرفتهاند. البته میان کنشگران سیاسی اختلاف است که آیا سیاستمداران، احزاب و شخصیتهای سیاسی باید تابع نظر اکثریت مردم که رنجیدهاند، باشند یا اینکه باید مردم را با محدودیتها و منحصر بودن راه انتخابات آشنا کنند و سعی کنند که مردم را به صحنه برگردانند. لذا این دو گرایش وجود دارد اما گرایش ما به عنوان حزب کارگزاران این است که نهاد انتخابات اهمیت دارد، به رنجش مردم احترام میگذاریم ولی باید مردم را قانع کنیم که به انتخابات اهمیت بدهند ولو اینکه مسیر کُند جلو برود و بهبودی بسیار کم باشد. بخش دوم چپ، شورای هماهنگی نیروهای خط امام بود که آقای نبوی و سازمان مجاهدین انقلاب اداره میکردند، آنها در انتخابات مجلس پنجم شرکت کردند اما در ائتلاف با ما نبودند. در مجموع انتخابات مجلس پنجم سه جنبه چپ، راست و میانه داشت که حزب کارگزاران سازندگی بخش میانه را نمایندگی کرد. رأی ندادن آقای خاتمی برای خود شما قابل پیشبینی بود؟بله، چراکه آقای خاتمی از قبل گفته بود که رأی نمیدهد و اساساً به این نقدی وارد نمیدانم. سوالی که بعد از این افکار عمومی باید از همه سیاسیونی که رأی ندادند، بپرسند این است که آیا رأی ندادن یک تصمیم دفعی و موردی است یا یک حلقهای از یک زنجیرهای است؟ فکر میکنید این رأی ندادن به منزله رأی اعتراضی جریان اصلاحات است یا میخواستند پیامی به حاکمیت بدهند؟هر دو مورد میتواند باشد. آقای مرعشی! رأی نیاوردن چه کسانی برای شما غیرمنتظره بود؟رأی نیاوردن هیچکس برای بنده شوکه کننده نبود. در مورد این انتخابات بارها گفته بودم یک برگ سوخته است چون از ابتدا نه حزب کارگزاران سازندگی، نه مجموعه اصلاحطلبان و نه شخصیتهای سیاسی متناسب با نیاز کشور در انتخابات حاضر نشدیم. یکی از مسائلی که در این انتخابات بسیار بروز کرد و آشکار شد این بود اصولگرایانی که مدعی اداره کشور، کنترل و مدیریت آن هستند، دچار تشتت فوقالعادهای هستند و این افرادی که در حال حاضر وارد مجلس شدند، تشتتی که همین الان در مورد ریاست مجلس بروز کرده، اختلاف نظرهایی که وجود دارد، تهدیدهایی که هستند، درگیری دو نهاد خبری مهم مثل تسنیم و فارس که هر دو متعلق به سپاه هستند والان مقابل هم صفآرایی کردهاند، همگی نشاندهنده تشتت میان اصولگرایان است که البته قابل پیشبینی بود. در نتیجه انتخابات اخیر معلوم شد در شرایطی که اصلاحطلبان در صحنه نباشند، اصولگرایان هم متحد نیستند و متفرق هستند و این تقسیم بر ۲ شدن همچنان ادامه دارد. بر همین اساس فکر میکنم اداره مجلس دوازدهم به مراتب از مجلس یازدهم سختتر باشد و مجلس دوازدهم ضعیفتر از مجلس یازدهم ظاهر خواهد شد که این تجربه پرهزینهای برای کشور است. راه داشتن مجلس قوی این است که کشور باید به انتخابات حزبی برگردد. اگر به دنبال این هستیم که نهاد انتخابات دوباره قدرت بگیرد، مهم شود و مردم به صحنه برگردند، این است که نظام باید بپذیرد که با تشکیل باندهای کوچک مثل باند رائفیپور، باند رسائی، باند قالیباف، باند آقاتهرانی و غیره نمیشود، کشور را اداره کرد. همه این موارد موجب تضعیف مدیریت کشور میشود و شکاف بین ملت و دولت را تشدید میکند، فاصله بین رهبری و سیاسیون را افزایش میدهد و در نتیجه خلأ ایجاد میکند. نکته دیگر این است که در انتخابات مجلس دوازدهم رهبری تنها بودند. به این معنی که آیا شما یک بار مشاهده کردید که یکی از ائمه جمعه تهران وارد صحنه شود و حرفی بزند که بر روی مشارکت مردم در انتخابات تاثیر بگذارد؟ آیا احدی از مراجع تقلید به صحنه آمد و حرفی زد که روی مردم اثر بگذارد؟ خیر. آیا اژهای، رئیس قوه قضاییه حرف محکمی زد؟ خیر. آیا مشاهده کردید رئیسی که رئیس جمهور و دومین مقام کشور است، توانست جمله یا حرفی بزند؟ فقط رهبری در مورد انتخابات صحبت کردند. تنهایی رهبری حتماً به نفع کشور نیست. در حقیقت باید به اندازهای حواریون و نیروهای سیاسی پیرامون رهبری باشند که حتی نیروهای رده سوم بتوانند انتخابات را اداره کرده و مردم را بسیج کنند. اینکه همه بی اثر شوند و فقط رهبری اعتبارشان را پشت این انتخابات بیاورند، اصلاً پیام خوبی نبود. کشور باید به انتخابات حزبی برگردد، البته منظور این نیست که ۳۰ حزب داشته باشیم چراکه کشور میتواند حداکثر ۳ یا ۴ حزب بر اساس نحلههای فکری شناخته شده داشته باشد، لذا آنها باید فضای انتخاباتی کشور را مدیریت کرده، سامان دهند و کشور به سمتی ببرند که مسائل مردم را حل کنند. شما از رأی نیاوردن فردی مانند باهنر تعجب نکردید؟خیر. در مقابل رأی نیاوردن باهنر، افرادی نظیر رسایی رأی آوردند و حتی رأی آنها بالاتر از آقای قالیباف بود، آیا از این قضیه تعجب نکردید؟خیر، چراکه در نبودن اکثریت مردم در صحنه، این آقایان رأی آوردند. پیش از این در عرصه سیاسی یک شوخی با قالیباف میکردند و میگفتند آن زمانی که مردم در انتخابات آمدند، قالیباف رأی نمیآورد و زمانی قالیباف رأی آورد که مردم در انتخابات نیامدند. اما در حال حاضر سقف رأیی که اینها در انتخابات آوردند از کف رأی قبلی خودشان هم پایینتر است. یعنی میتوان گفت باهنر به نوعی قربانی همین تفرقه میان اصولگرایان شد؟در اصولگرایان باهنر از شخصیتهای باتجربه، مطلع و مفید است. اما در حال حاضر فقط باهنر کنار نیست، بلکه افرادی نظیر ناطق نوری و لاریجانی هم کنار هستند. در حال حاضر بسیاری از شخصیتهای اصولگرا و اصلاحطلب همزمان کنار هستند، کار به جایی رسیده که نبویان نفر اول و رسایی نفر دوم تهران شده است. بنابراین در حال حرکت به سمت به نقطه نامطلوبی هستیم. برای کارگزاران فرق میکند فردی مانند قالیباف رئیس مجلس باشد یا نبویان و رسایی؟برای کارگزاران فرق نمیکند اما برای کشور فرق میکند. این افراد برای کشور متفاوت هستند. حمایت خاصی از هیچکدام از این افراد نداریم. آن نکتهای که برای ما به عنوان کارگزاران اهمیت دارد این است که اداره کشوری مقداری بهبود پیدا کند. یک وقتی به بعضی از دوستان در نهادهای حاکمیتی میگفتم فرض کنید رئیسی و قالیباف قرار است رئیس دو قوه شوند، چرا اینها را جابجا گذاشتید؟ قالیباف به درد اجرا میخورد و رئیسی به درد اینکه در مجلس سخنرانی کند. چیدمان دست ما نبوده است. شاید تدبیر این بوده که این دو نفر رئیس دو قوه مملکت شوند، در این شرایط قالیباف را اجرایی میگذاشتید و رییسی را اسپیکر، که بالاخره کار مناسب کنند. حتما قالیباف بهتر از نبویان و رسایی مجلس را اداره می کند اما...در مورد مجلس هم وضعیت به همین ترتیب است به این صورت که حتماً قالیباف بهتر از نبویان یا رسایی میتواند مجلس را اداره کند، منتها اگر بتواند نقشی ایفا کند، چراکه قالیباف در دوره اخیر مجلس مطلقاً موفق نبوده، تا جایی با دولت هم دوباره هماهنگ نیستند و کشمکش دارند. اگر دولت و مجلس بتوانند کشور را یک مقدار بهتر اداره کنند، استقبال میکنیم. آقای مرعشی آماری دارید از اینکه چند کاندیدا از صدای ملت به مجلس رفتند؟ خود کارگزاران برنامهای برای مدیریت دارد؟به عنوان حزب کارگزاران سازندگی خیر. از دوستانی که وارد مجلس شدند که یک کف ۳۰ نفر و یک سقف ۶۰ نفر داریم لذا از آنها خواهش خواهیم کرد که باهم متحد باشند و یک فراکسیون تشکیل دهند. چون فرد فرد نمیتوانند از خودشان در مقابل این حاکمیت یکپارچه دولت و مجلس اصولگرای خیلی رادیکال دفاع کنند. این تعداد اصلاحطلب و اعتدالی به مجلس دوازدهم راه پیدا کردند؟بله. به نظر میرسد دوستان اصلاحطلب و میانهرو میتوانند یک فراکسیون ۶۰ نفره تشکیل دهند. قدرت مانور این فراکسیون چگونه خواهد بود؟ همان اقلیت میشوند؟بله اقلیت میشوند. البته بستگی به این دارد که بقیه و اکثریت به چه صورت ساماندهی میشوند، کما اینکه بسیار بعید است اکثریت مجلس یک فراکسیون شوند. قاعدتاً آنها هم دو فراکسیون میشوند. برآیند فعلی منتخبین این است که مجلس دوازدهم یک مجلس با سه فراکسیون خواهد بود. اگر مجلس سه فراکسیونه شود، یک فراکسیون ۶۰ نفره، با توجه به تعداد، فراکسیونی است که میتواند تعامل با یکی از فراکسیونها را انتخاب کند. بنابراین در دعوای بین اصولگرایان فراکسیون اقلیت میتواند مانور بیشتری بدهد...به هر حال همیشه به این صورت بوده است، همیشه وقتی مجلس چند فراکسیونه شود، همه فراکسیونها به سهم خودشان اثرگذار هستند. به تنهایی رهبر در انتخابات اشاره کردید، نکته عجیب این بود که رهبری خیلی زود هنگام به مجلسی که هنوز روی کار نیامده، تذکر و توصیه دادند که کام مردم را تلخ نکنید، میتوان این نکته را آغاز برخورد با یک جریان افراطی بدانیم که در مجلس آینده هم رد پایشان محسوس است؟رهبری همیشه این تذکرات را دادند. حتی قبل از شروع مجلس؟در حال حاضر عدهای به زبان آمدهاند که آتششان خیلی تند است و فکر میکنند میتوانند کارهای مهمی انجام دهند، بنابراین رهبری تذکرات لازم را به آنها دادند. چه شباهتهایی بین اصلاحطلبان تندرو و اصولگرایان تندرو مشاهده میکنید؟نمیخواهم به این مسئله بپردازم. آنچه اهمیت دارد، این است که باید درک کنیم به جز با مشی میانه نمیشود، مسائل کشور را حل کرد. شاید بگوییم مهمترین خصوصیت مشترک این دو جریانی که شما گفتید، «نفی» است. ما اگر به نقطهای برسیم که هیچ کس و هیچ جریانی را نفی نکنیم، همه را وارد صحنههای تصمیمگیری کنیم و به هر گروهی متناسب با وزن اجتماعی آن امکان اثرگذاری در فضای سیاسی را بدهیم، شاید بهبودی آغاز شود. در مجموع مادامی که جریانات سیاسی فکر میکنند با حذف هر کسی غیر از خودشان میتوانند کشور را درست کنند، ایران در مسیر بهبودی قرار نخواهد گرفت. در جریان اصلاحطلب هم این چند دستگی و مواضع تند را مشاهده کردیم و در این انتخابات هم شاهد این تشتت بودیم، بدنه جوان معتقد بود ما باید در صحنه باشیم اما طیف سنتیهای جریان اصلاحطلب معتقد بودند فعلاً نباید وارد فضای انتخابات شویم. نظر شما چیست؟بنده نمیگویم دوگانگی. به هر حال دو گرایش بود و این آرایش امکان دارد برای انتخابات ۱۴۰۴ تغییر کند. همچنین امکان دارد بسیاری از نیروهایی که در انتخابات ۱۴۰۲ موضع عدم مشارکت یا عدم حضور در انتخابات را داشتند، نظرشان در انتخابات ۱۴۰۴ تغییر کند. برخی در جریان اصلاحطلب حزب شما و برخی از احزابی که شبیه شما بودند را در انتخابات متهم به سازشکاری میکنند، شما چه پاسخی دارید؟بنده مشاهده نکردم کسی ما را متهم به سازشکاری کند. این نکته را در نطقی در جبهه اصلاحات توضیح دادم. درباره کنشگران سیاسی اصلاحطلب باید با دو فرض مورد بررسی قرار بگیرد. یک فرض این است که جمهوری اسلامی وجود نداشته باشد. اگر جمهوری اسلامی نباشد، اکثریت مردم ایران نه به مهندس موسوی مراجعه میکنند، نه به خاتمی، نه به فائزه هاشمی و نه به تاجزاده مراجعه میکنند. کنشگری سیاسی تنها و تنها برای اصلاحطلبان مقدور است، در حقیقت اصلاحطلبان برابر نیروهای افراطی مثل پایداریها، رساییها، أمناییها و در مجموع برابر این افکار افراطی که عمدتاً هم از مذهب و دین هزینه میکنند، نیروها و کسانی که هستند که سیاست، حکومت و ولایت فقیه را عرفی تعریف میکنند و در حقیقت این اصلاحطلبان هستند که میتوانند نقش مثبتی ایفا کنند و هنوز میتوانند ۵۰ درصد مردم را تحت تاثیر قرار دهند. لذا اصلاحطلبان هم تا زمانی میتوانند تاثیرگذار باشند که در صحنه باشند. البته اینکه در یک انتخابات شرکت نکردند معنیاش حذف نیست ولی شرکت نکردن هم باید یک حلقه از یک زنجیر باشد. کنشگری سیاسی اصلاحطلبان در ذیل نظام جمهوری اسلامی به نفع کشور و مردم است. دورههای مشخصی هم دارد، برای مثال وقتی هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور بود و یک دولت قوی بعد از جنگ داشت، کشور ضرر کرد؟ کشور در دوره هشت ساله ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی رشدی معادل ۶ و نیم درصد داشته که رشد خیلی خوبی بوده است. همچنین در هشت سال ریاست جمهوری خاتمی رشد حدود ۵ و نیم درصد متوسط سالانه را تجربه کردیم، این تجربهها بد بودند؟ بنابراین آن دورهها، دورههای خوبی بود. همچنین در دوره روحانی برجام تصویب شد، مگر برجام مسئله کوچکی بود؟ طبق اسنادی که منتشر شده وقتی نتانیاهو میگوید من سوگند خوردم که برجام را به شکست برسانم، پس برجام به نفع ایران است. در کتاب خاطرات نتانیاهو که اخیراً منتشر شده او گفته من قسم خوردم برجام را از بین ببرم. بنابراین شرایط یکنواخت نبوده، به این معنی که شرایط به این ترتیب نبود که جریانی در طول ۴۳ سال بر کشور حاکم باشد. بنابراین دورههایی داشتیم، موفقیتها و ناکامیهایی را تجربه کردیم. بنابراین نبودن اصلاحطلبان در صحنه و حذف جریان اصلاحات از فضای سیاسی، کشور را به شرایط بهتری رهنمون نمیکند. بنابراین شما پیشبینی میکنید حاکمیت مجبور شود دوباره به سمت اصلاحات حرکت کند؟خیر، نمیگویم حاکمیت مجبور میشود به سمت اصلاحطلبان برود. این یک نیاز دو طرفه است، اصلاً نمیخواهم بگویم کسی، کسی را مجبور کند. بنابراین اصلاحطلبان باید متوجه نقش تاریخی خودشان برای فردای ایران باشند و روی آن تمرکز کنند. این تحلیل از جناحها و تاثیر آن بر مدیریت کشور را با فرض قدرت داشتن جریان خالصساز مطرح میکنید؟بحث از خالصسازی گذشته است. در درون آنهایی که دنبال خالصسازی بودند، اختلاف است. این تقسیم بر دو همیشه در طول ۴۵ سال گذشته وجود داشته و هیچ وقت ما شروع نکردیم. در حال حاضر بسیاری معتقد هستند که دولت سیزدهم و مجلس دوازدهم از بحث یکدست شدن عبور کرده و حتی به سمت یک کاسه شدن رفتهاند، در دورانی که دولت سیزدهم و مجلس دوازدهم هستند، پیشبینی شما از چالشهای پیش روی نظام به چه صورت است؟مسئله مهمی که نتوانستند حل کنند، مسائل اقتصادی است. ریشه مسائل اقتصادی هم در سیاست خارجی و روابط خارجی ایران است و نه مجلس دوازدهم و نه دولت سیزدهم، هیچکدام قادر به حل مشکلات نخواهند بود و کشور در همان روال قبلی و همان شیب منفی خودش حرکت خواهد کرد. | |
315 | |



Mail: info@kaic.ir
Special Road Km 16 Karaj, Kerman Khodro Blvd, Nakhl Blvd,Sadaf Office building
Postal code : 8916833567
Kerman Automotive Industries group. Design and Implementation : Jaam e Jam Powered by DCMS 3.2