شنبه, 8 اردیبهشت 1403
منو اصلی

 

اخبار گوناگون.

 

معرفی خودروهای جالبی که شایسته سرنوشت بهتری بودند! (قسمت اول)

تاریخ عادت به قضاوت نادرست درباره برخی از خودروها دارد و ما فکر می‌کنیم خودروهایی که در این لیست خواهید دید بهترین نمونه‌ها از این دست هستند. خودروها می‌توانند در زمان معرفی بازخوردهای بسیار مثبتی از عموم مردم و کارشناسان دریافت کنند اما خب بازار همواره بی‌رحم بوده و می‌تواند سرنوشت دیگری را برای یک خودرو رقم بزند. ما در این نوشته جالب خودروهایی را معرفی کرده‌ایم که می‌توانستند عاقبت بهتری داشته باشند. این لیست به ترتیب حروف الفبایی انگلیسی تهیه شده است. با ما همراه باشید.  

آئودی A2

کوچک، سبک‌وزن (تنها ۸۹۵ کیلوگرم)، کم‌مصرف، پیشرانه ۳ سیلندر: همه این مشخصات برای خودروهای مدرن آشنا هستند اما آئودی A2 همه این‌ها را حدود ۲ دهه پیش ارائه کرده بود. مشکل سوپرمینی ارباب حلقه‌ها این بود که خیلی جلوتر از زمان خود حرکت می‌کرد و البته قیمت بالاتری نسبت به مدل‌های کوچک و عادی‌تر داشت. کابین ساده و شیک A2 از طراحی مینیمالیستی سود می‌برد و اگرچه مصرف سوخت آن در نمونه‌های دیزلی بسیار خوب بود اما بسیاری از افراد معتقد بودند سیستم تعلیق A2 خیلی خشک بوده و ژرمن‌ها پس از تولید ۱۷۶۳۷۷ دستگاه از این خودرو پرونده A2 را در سال ۲۰۰۵ بستند. رفتن A2 کسی را ناراحت نکرد اما این خودرو هم‌اکنون به عنوان کلاسیکی جوان می‌تواند در صحنه حضور داشته باشد.

ب‌ام‌و سری ۳ کامپکت

سومین نسل BMW سری ۳ با استایل تیز خود فروش بالایی را تجربه کرد و ژرمن‌ها با خود فکر کردند تولید نسخه‌ای کوچک‌تر از این خودرو می‌تواند سود بیشتری را نیز نصیبشان کند. با سری ۳ کامپکت آشنا شوید که ۲۰۰ میلی‌متر کوتاه‌تر از نسخه سدان بوده و از فرم هاچبک سه درب برای رقابت با آئودی A3 استفاده کرده است. اولین نمونه‌های E36 کامپکت استفاده از اکسل Z برادران سدان، کوپه و استیشن خود را کنار گذاشت و مدل برگرفته از E30 دارای طراحی چند اتصالی بود. البته این خودرو در اکثر بازارها با پیشرانه‌های ۱.۶ و ۱.۸ لیتری بنزینی عرضه می‌شد. مدل ۳۲۳i از پیشرانه ۶ سیلندر نرمی برخوردار بود اما افرادی که مدل کامپکت را انتخاب کرده بودند با خودرویی هیجان‌انگیز روبرو شدند که قبلاً در سبد محصولات این برند دیده نمی‌شد.

ب‌ام‌و Z3

این خودرو در سال ۱۹۹۵ و با فرم رودستری هیجان‌انگیز و ارزان‌قیمت تولید شد تا بتواند بخشی از فروش مزدا MX-5 را به خود اختصاص دهد. Z3 از همان ابتدا مشهور شد و حضور در فیلم جیمز باند نیز بر شهرت آن افزود. مشکل این بود که Z3 با پیشرانه‌های ۴ سیلندر نسبتاً ضعیف و شاسی برگرفته از سری ۳ کامپکت تولید شد و به همین خاطر هندلینگ و پرفورمنس آن جای تعریفی نداشت. با گذشت زمان پیشرانه‌های بزرگ‌تری در نظر گرفته شدند و رانندگان حرفه‌ای می‌توانستند از پس پورشه باکستر هم برآیند. اگرچه این خودرو می‌توانست سرنوشت بهتری داشته باشد اما خب با استایل رترو و کیفیت بهتر از برخی دیگر محصولات BMW جزو خاطرات دوست‌داشتنی صنعت خودرو است.

سیتروئن C6

ژان پیر پلو با سیتروئن C6 بیش از هر زمان دیگری به میراث و روزهای اوج این برند نزدیک شده بود. از زمان بازنشسته شدن دی اس طرفداران این خودروساز منتظر جانشینی واقعی بودند و به نظر می‌رسید سیتروئن با معرفی C6 در سال ۲۰۰۵ این کار را انجام داده است. این خودرو از استایل عجیب محصولات سیتروئن و سیستم تعلیق هیدراکتیو سود می‌برد تا سواری نرم و کابینی بی‌صدا را ارائه نماید. اگرچه بسیاری از افراد جزئیات بکار رفته در C6 را می‌ستودند اما این خودرو از نظر ایمنی و جذابیت به پای سدان های آلمانی نمی‌رسید. C6 بین سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۲ در بازار حضور داشت اما خب میزان فروش آن چندان چشمگیر نبود.

فیات مالتی‌پلا

دو دسته از افراد در دنیا وجود دارد: افرادی که به فیات مولتیپا می‌خندند و افرادی که آن را می‌خرند. افراد زیادی در دسته اول جای می‌گیرند اما اینجا خودرویی را داریم که می‌توانست ۶ نفر را به نرمی جابجا کرده و وسایل زیادی را در خود جای دهد و البته فضای بیشتری را نسبت به فولکس‌واگن گلف اشغال نکند. این خودرو همچنین هندلینگ خوبی داشت و با پیشرانه‌های نسبتاً کم‌مصرفی عرضه می‌شد. مولتیپا واقعاً شایسته سرنوشت و عاقبت بهتری را داشت. فیات با یک کمپین بازاریابی هوشمندانه کار را آغاز کرد اما متأسفانه فیس لیفت ضعیف این خودرو در سال ۲۰۰۴ باعث شد از ظاهر اصیل خود فاصله بگیرد.

فورد پراب

فورد چشم به موفقیت اوپل کالیبرا دوخته بود و در سال ۱۹۹۳ خودروی پروب را برای بازار اروپا معرفی کرد. شاسی این خودرو هندلینگ بهتری نسبت به رقیب اروپایی داشت و پیشرانه‌های ۲ لیتری و ۶ سیلندر ۲.۵ لیتری برای آن در نظر گرفته شده بودند. البته بر سر راه فورد موانعی قرار داده شده بود. اولین مانع نام پروب بود که خیلی جالب نبود. نکته دوم به هزینه‌های بالای این خودرو در مقایسه با رقبا مربوط می‌شد. به همین خاطر کالیبرا به راحتی توانست پرفروش‌تر از پروب ظاهر شود؛ اما با وجود گذشت حدود ۳۰ سال فکر می‌کنیم پروب خودرویی نسبتاً برجسته و مدرن به نظر می‌رسد.

هوندا لجند

هوندا در چهارمین نسل این سدان بزرگ همه‌چیز را عوض کرد. لجند جدید در نمایشگاه توکیو ۲۰۰۴ معرفی شد و جمع و جورتر از نسل قبل بود. این خودرو از استایل نرم‌تر و سیستم چهار چرخ محرک سود می‌برد. محصول مورد اشاره سواری خوبی داشت و پیشرانه ۳.۵ لیتری ۲۹۵ اسبی آن عملکرد نرمی را ارائه می‌کرد. پس دلیل عدم اقبال به لجند چه بود؟ خب قیمت پایه ۳۵ هزار پوندی باعث شده بود لجند حتی گران‌تر از رقبای آلمانی باشد. با وجود نشان هوندا روی خودرو، لجند نتوانست نظر خریداران را جلب کند و به همین خاطر خودرویی با استانداردهای تولید بسیار بالا و تجهیزات لوکس به حاشیه رانده شد.

گینتا G32

کمدی و خودروسازی برزمان‌بندی تکیه دارند. جوک شرکت گینتا متأسفانه زمانی بود که یک کوپه پیشرانه وسط، دونفره و زیبا را در سال ۱۹۸۹ عرضه کرد. این خودرو از کیفیت ساخت خوب و قیمتی رقابتی سود می‌برد و G32 می‌بایست گینتا را به شرکتی مشهور تبدیل می‌کرد اما تویوتا دومین نسل MR2 را در همان زمان عرضه کرد و اگرچه این خودرو در سطحی مشابه G32 بود اما نام تویوتا باعث تضمین موفقیت می‌شد. تا سال ۱۹۹۲ گینتا فهمید نمی‌تواند با ژاپنی‌ها رقابت کند و به همین خاطر تولید G32 را متوقف نمود.

ادامه دارد…

منبع خبر: